تاریخچه ورزش بولینگ


 





 
در واقع بولینگ از زمان های قدیم به عنوان بازی در کشورهای مختلف وجود داشته و با مروری بر تاریخچه آن متوجه خواهیم شد که این بازی در چه زمان و مکانی به یک ورزش رسمی تبدیل شده است . بولینگ ابتدا به عنوان بازی ۵۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در مصر وجود داشته است .بازیهای اولیه با سنگی گرد به جای توپ که از بین سه قطعه سنگ مرمر به ۹ سنگی که به شکل گنبد و به جای پین چیده شده بود ، بصورت چرخشی پرتاب می شده است . این بازی در دانمارک با پرتاب توپ گرد سنگی از فاصله ۶۰ پائی ( حدود ۲۰ متر ) به سمت هدفهای سنگی به جای پین انجام می گرفت . این همان ۶۰ پائی است که امروزه بعنوان اصل اول در بولینگ با ۱۰ پین نیز بکار می رود.

تاریخچه مسابقات بولینگ
 

مسابقات بولینگ از قاره اروپا و کشورهای اسکاندیناوی شروع و بعدها توسط نویسنده ای به نام واشنگتن ایرویک در کتاب مشهور به سوی هدف در سال ۱۸۱۸ با شناختی از پینهای ساخت آمریکا به شکل کنونی به آمریکا کشیده شده است . این بازی در کشورهای مختلف با قوانین و تجهیزات اولیه متفاوتی انجام می شد و در واقع علت و زمان تبدیل ۹ پین در اروپا به ۱۰ پین در آمریکا ، هنوز مشخص نیست . بولینگ در قرن ۱۹ شهرت بسیاری پیدا کرد و برای اولین بار در شهر باوری آمریکا انجمن ملی بولینگ تاسیس شد.

اصطلاحات بازی
 

اسپلیت
 

دو دسته پین باقیمانده که با توپ بعدی نمی ریزد. حتما باید پین ۱ افتاده باشد تا اسپلیت محسوب شود.

اسپر
 

پینهای آزاد و تکی که با پرتاب توپ بعدی می ریزد.

استرایک
 

زدن کل پینها با پرتاب اولین توپ

میس
 

عدم موفقیت در زدن پینها

تپ
 

جا ماندن یکی از پینهای سمت چپ که معمولا پین شماره ۷ یا ۱۰ است.

واش
 

اوت شکست در گرفتن پین با توپ دوم و جاگذاری پین شماره ۱.

چاپ
 

با توپ دوم از یک فریم پینی را از بین چند پین باقیمانده بزنیم و باز هم پینی بماند یا اگر فقط یک پین باقی مانده بود و پس از توپ دوم هنوز همان یک پین بماند.

نگاهی اجمالی به بولینگ
 

توپ را از روی ریل برگشت بردارید. توپ را با هر دو دست بردارید ، بازو را خم کنید و به سمت مسیر ورودی بروید. بهتر است تا به مسیر ورودی نرسیدهاید انگشتان را داخل سوراخهای توپ فرو نبرید چون ممکن است مجبور شوید صبر کنید تا بازی بازیکن دیگری تمام شود. اینکار باعث خستگی یا عرق کردن غیر ضروری انگشتان بخصوص انگشت شصت می شود.

نشانه گیری
 

بدیهی است که نشانه گیری بسیار مهم است. اگر نتوانید با توپ هدف را مشخص کنید توپ در جای درست به پینها اصابت نخواهد کرد.

زمان بندی و حفظ تعادل
 

در بولینگ مسیر ورودی به دو معنی بکار می رود :
قسمتی از مسیر اولیه قبل از فول لاین که می ایستید و توپ را پرتاب می کنید.
حرکات مشخصی است که در این مسیر انجام میدهید و توپ را می چرخانید تا به طرف پینها پرتاب کنید.

تعادل بدن
 

تعادل بدن در واقع يکی از مهمترين عوامل حساس و سرنوشت ساز در لحظه تحويل توپ طی مسير ورودی است . تنظيم تعادل برای جلوگيری از سقوط شما لازم است اما باعث عدم کارائی در سه هدف اصلی مسير ورودی می شود:هدف اول توليد انرژی است که ضمن تنظِم مجدد تعادل در بازی انرژی هدر می رود و به توپ منتقل نمی شود.
هدف دوم هماهنگی حرکات پاندولی با قدمها است . تا زمانيکه توپ را رها می کنيد بايد اين حرکات هماهنگ و موزون باشند. اگر دوباره تعادل بر قرار کنيد حساسيت زمان بهم ريخته و برای انتقال انرژی به توپ مجبوريد آن را زودتر يا ديرتر از موعد رها کنيد که به پرتاب شما بستگی دارد.
هدف سوم نشانه گيری دقيق با توپ است . عدم تعادل و در واقع تغيير برای حفظ تعادل ممکن است شما را وادار کند متمايل شويد يا کلا باعث شود از مسير منحرف شويد که در هر دو حالت شما را از نشانه گيری دقيق دور می کند و باعث می شود توپ را از سمت راست يا چپ نقطه مورد نظرتان رها کنيد .
بنابراين رمز موفقيت در حرکات مسير ورودی و تحول صحيح توپ و از بين بردن عدم تعادل در حرکاتی است که نياز به اصلاح آگاهانه دارد. اما قبل از اينکه بتوانيد عدم تعادل را از بين ببريد بايد آنها را تشخيص دهيد. مسئله اين است که مغز ما بخودی خود برای برقراری تعادل طراحی شده است.
بنابراين مجبور نيستيم به هر قدمی که بر می داريم فکر کنيم . بيشتر بازيکنان بولينگ با علائمی که موجب عدم تعادل و اصلاح حرکات می شوند آگاهی دارند و توپ در مسيری که انتظار داشتند نرفته است.
پس آنها بجای اصلاح علل اصلی مشکلات با افزودن حرکاتی اضافی و غير معمول در حرکات مسير ورودی آنها را بهبود می بخشند. متاسفانه اين تنظيم معمولا عدم تعادل بيشتری را بوجود می آورد و در نتيجه اصلاح آگاهانه بيشتر می شود.
اين حرکات غير معمول و نشان دهنده گرفتاريهائی است که بعضی بازيکنان دارند. راه حل اين است که بجای مبارزه آگاهانه با سيستم تعادل بدن با آن کنار آمد. آگاهی به تغييرات اصلاحی ضمير آگاه را متوجه می کند و به عدم تعادلی که لازم است از بين برود اشاره می کند.

دستورالعمل های استيل شروع ، قدمها و پرتاب توپ
 

اولين قدم در پيشرفت استيل شروع ، تعيين محل ايستادن با توپ روی خط بازی در مسير ورودی است.
محل دقيق استيل شروع بستگی به وضعيت بدنی شما دارد. وقتی محل استيل شروع مشخص شد ، توپ را بلند کرده و آن را تا امتداد آرنج بالا ببريد.
مطمئن شويد توپ و مچ دست تان در امتداد شانه راست قرار دارد.
در حاليکه وزن تان را بطور مساوی روی هر دو پا تقسيم کرده ايد در استيل شروع بايستيد بدن را جلو ببريد تا جائيکه فشار روی پهلوی پای چپ باشد. پای راست را جلو ببريد. سپس برای انتقال وزن بدن به پای راست، پاشنه پای راست بايد با زمين تماس داشته باشد. در محل مناسب استيل شروع قرار بگيريد و با پای راست قدم اول را بر داريد. سپس با پای چپ قدم دوم را ادامه دهيد.
قدم سوم مجددا با پای راست برداشته می شود. همانطور که در خيابان راه می رويد. با پاشنه و پنجه قدم بلندتری بر داريد وقتی قدم می زنيد احساس می کنيد وزن شما جلو و روی پائی است که ساکن و بی حرکت است.
تنها تفاوت راه رفتن معمولی با اين قدمها اين است که در بولينگ هر قدم بلندتر از قدم قبل است. يعنی اولين قدم معمولی دومين قدم بلندتر و قدم سوم بلندتر و تقريبا پرش است. جائيکه قدم آخر را می گذاريد به اندازه قدم اول مهم است. دقت کنيد که از روی کدام برد شروع کرده ايد و در پايان قدم سوم پای شما بايد روی همان برد قدم اول باشد.
مسير قدمهايتان را دقيقا کنترل کنيد. اگر متوجه شديد به طرفين کشيده می شويد . قبل از تمرکز حواس بايستيد ، تمرکز گرفته و بدون خم شدن زانو قدمی بر داريد.
هنگام قدم برداشتن حرکات صحيح دستها را کنترل کنيد. آنها بايد کنار بدن کاملا راحت آويزان شوند. هيچ فشاری در اين چند قدم به دست و پايتان نياوريد. حرکات بايد کاملا طبيعی باشند و تقريبا با همان سرعت معمولی قدم برداريد.
ليز خوردن در واقع آخرين قدم مسير ورودی است و مهمترين نکته ای که بايد در اين مرحله بخاطر داشت اين است که حرکات و استيل بدن بايد آنقدر نرم باشند که انرژی توليد شده توسط حرکت آنی به توپ منتقل شود. ليز خوردن اين مسير را طولانی تر نمی کند و بدن را هم عقب تر نمی برد. به محض اينکه پای چپ از کنار پای راست عبور کرد و وزن را از پای راست به پای چپ انتقال داديد شروع به ليز خوردن کنيد. وزن شما ابتدا به پنجه ها بعد به توپ و توسط توپ به پا و دوباره به توپ و پاشنه پای چپ منتقل می شود. اگر توانستيد در اين نقطه تعادل را حفظ کنيد ، تمام وزن بدن روی پای چپ خواهد بود و با پای راست که آزاد است می توانيد به هر سمتی حرکت کنيد . گرچه نيازی نيست تا برای حفظ تعادل و جلوگيری از سقوط پای راست را حرکت دهيد . وقتی به جلو حرکت کرديد پای راست را جلو ببريد و دوباره به حالت ايستاده برگرديد. در اينجا دوباره وزن شما روی هر دو پا متمرکز خواهد بود.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : mehdiabfa